برآورد تابع تقاضای مواد غذایی (مطالع موردی : استان سیستان و بلوچستان)

در این مطالعه با استفاده از سیستم تقاضای تقریبا ایده آل درجه دوم به تحلیل و بررسی حساسیت قیمتی و درآمدی و با استفاده از سیستم تقاضای شبکه عصبی به بررسی حساسیت درآمدی تقاضای گروه های موادغذایی خانوارهای شهری استان سیستان و بلوچستان با استفاده از اطلاعات هزینه و بودجه خانوار 1390 پرداخته شده است. موادغذایی به علت تعدد به نه گروه اصلی «نان و غلات»، «گوشت»، «شیر و فرآورده های آن»، «انواع روغن ها و چربی ها و کره»، «میوه ها و خشکبار»، «سبزی ها و حبوبات»، «قند و شکر و شیرینی ها»، «ادویه ها، چاشنی ها و سایر ترکیبات خوراکی»، «انواع چای، قهوه، کاکائو و نوشابه ها» رده بندی شدند. نتایج به دست آمده از تخمین quaids حاکی از آن است که تمامی گروه های خوراکی دارای کشش خودقیمتی منفی است. همچنین برمبنای کشش قیمتی مارشالی بیشترین حساسیت قیمتی در گروه «انواع چای و نوشیدنی ها» بوده و کمترین کشش خودقیمتی در گروه «روغن ها و چربی ها» وجود داشته است. کشش های هیکس نشان می دهد که مقدار کشش های جبرانی از 0.021- گروه «روغن ها و چربی ها» تا 1.085- گروه «انواع چای و نوشیدنی ها»، متغیر است. کشش های درآمدی برای گروه کالاهای «گوشت»، «روغن ها و چربی ها» و «میوه ها و خشکبار» بالاتر از یک بوده و لوکس هستند. نتایج حاصل از تخمین nnds که با استفاده از روش پرسپترون چندلایه تخمین زده شد، نشان می دهد که میزان خطای همه گروه ها با این روش دارای خطایی مساوی و یا حتی کوچکتر از روش quaids بوده است. نتایج حاصل از رسم منحنی انگل با استفاده از الگوریتم lowess نشان داد که منحنی انگل اکثر گروه ها برای سیستم تقاضای شبکه عصبی به علت غیر خطی بودن به منحنی واقعی نزدیک تر بوده و در بعضی گروه ها نیز حداقل با اندکی تفاوت توانسته است نتایج بهتری داشته باشد. کشش های درآمدی nnds نیز حاکی از آن است که کشش های مخارج به دست آمده در این روش، نتایج تقریبا یکسانی با روش quaids داشته است.